جای پرنده در قفس نیست
یکسر نشسته یکجا ،باید کند قماری
در پشت میله دارد، احساس بیقراری
گنجشک پرتلاشی، از پشت شیشه رد شد
دیروز یک قناری، گشت از قفس فراری
یک ریز بال میزد، تا دور شد ز منزل
از دور یک مترسک ،بیند به کشتزاری
چون باد میگریزد تا میرسد به باغی
لب تشنه مینشیند بر شاخهای اناری
امّا انار کوچک، بر شاخه تیغ دارد
یک تیغ میکشاند بر بال زخم کاری
ناگه گرسنهاش شد، بی دانه گشت و تنها
کم کم غروب آمد، چشمش رود به تاری
انگار از کُناری، آمد صدای جغدی
راسو گذشت چابک، با خود بَرَد شکاری
یک جغد در کمینش، خفاش هم نشینش
از یک طرف فراری ،مشغول گریه زاری
با خوف و ترس و سرما بیدار بود یک دم
پیغام با کبوتر آید ز سمت ساری
از بند و طوق جستی ،در درد و رنج هستی
آواز شاد سرده، ارزد به جیره خواری
ابراهیم خلیلیان
تاريخ : پنجشنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۴ | 22:56 | نویسنده : ابراهیم خلیلیان |
