در این زمانه که هیچش حساب نیست
یک اهل معرفت،نبود مست خواب نیست
دنیا شده محل گدایان معتبر
در خانه مرد نیست،زبان در حجاب نیست
وقتی که پیر دهر پسا پرده اش عیان
گشته در میان یک بی نقاب نیست
این سحرگهان که به خون جگر گذشت
این را حکایت است که دیگر عقاب نیست
یک فاتحه نثار جهان میکنم.چرا؟
چون تا نگه کنی دلی باشد شباب نیست
موضوعات مرتبط: اجتماعی ، اطلاعیه ، انتقادی ، بداهه ، دلنوشته ، شخصی ، غزل ، ملی
تاريخ : شنبه دوم دی ۱۴۰۲ | 20:29 | نویسنده : امیر حسین دائمی پویا(امیر هاتف) |
