در خانه پدر مرید شیطان شده است
از فقر عمل جهان پریشان شده است
گردونه ی چرخ باب میل همه نیست
این خانه پر از فساد و عصیان شده است
در سیل فتاده خانه بابا خواب است
مادر پی همسایه به دق الباب است
فرزند که بیچاره شد از دست پدر
دنبال بهانه است و بس بیتاب است
این سینه که از کار جهان مینالد
این دیده که چون ابر بهار میبارد
آن عدل که زاهد دم آن را میزد
قشر کر و کور و بی زبان میخواهد
دانم که ازین همه خودت با خبری
زیر پتو قایم شده ای با تبری
ترسو تر ازانی که برون میداری
با خود ز چه طعنه گفته ای معتبری
این ظلم که از بهر خدا میداری
انگار که نه خوابی و نه بیداری
حرف تو به سمع دین چه خوش می آید
هیهات که در عمل چه بد کرداری😔
موضوعات مرتبط: اجتماعی ، اخلاقی ، انتقادی
تاريخ : پنجشنبه شانزدهم فروردین ۱۴۰۳ | 21:58 | نویسنده : امیر حسین دائمی پویا(امیر هاتف) |
