اعتماد پناهگاهست...لانهی چوبی کوچک گنجشکی بر شاخه ی درخت در روزهای سرد و بارانی زمستانست؛گرمابخش وزندگی دهنده...اما هیچ گنجشکی را ندیده ام که لانه بر زمین افتاده اش را بتواند بلند کند و دوباره از نو بسازد، همان جا رهایش میکند ومیرود....
#فاطمه خرمی
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
صداقت یک هنره،نستعلیق کشیده س که همه دوسش دارن و از دیدنش لذت میبرن ،به همون اندازه هم کمیابه،دست نیافتنی نیست اما به تمرین و تکرار مداوم نیاز داره،وآدم های صادق همهنرمندانی اند که هنرخوش نویسی شان در صفحههای ذهنمان ماندگار و فراموش نشدنیست....
#فاطمه خرمی
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
قطره ی اشک دختربچهیمعصوموبی دفاعیستکه موقع شکستن قلبشکاری از دستش برنمی آید وفقط می تواند شکسته هایش را در دستان کوچکش بگیرد سرش را پایین بیندازد ،از خانه اش بیرون بیاید وبا زمزمه ی نام پروردگارش به مقصد نامعلومیحرکتبکند...
#فاطمه خرمی
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
یلدا،حاصل ترکیبعاشقانهی پاییز و زمستان...بلندقدترین و زیباترین دخترفصلها می آید تا از زیبایی های وجودش به قلب اهالی زمین نور امید ببخشد و یادشان بیاورد امید به فرداهای روشنتر اگر باشد طولانی ترین سیاهی های عمر راهم میتوان درکنار عزیزان به جشن و شادی گذراند،با ایمان و امید به نور کامها با یک انار ساده یکوچکهم شیرین خواهندشد....
#فاطمه خرمی
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
می گویندزندگی شیریناست...اما آیا لذتبردن ازشیرینیش به راحتی چیدن و گاز زدن یکسیب سرخ شیرین است؟؟؟ مسلما نه...زندگی همانند یک کندوی عسل کوهیست که هزاران زنبور سیاه احاطه اش کرده اند واگر آشنایی وتبحر کافی برای دست یابی به آن را نداشته باشی چیزی جز نیش های زهر آگین پیاپی نصیبتنخواهدشد..آری زندگی میتواند به شیرینی عسل باشد اگر سختی هایش را بشناسیم و شیوه ی مقابله با آنها را بیاموزیم .....
# فاطمه خرمی
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
زخم هایم را دوست دارم ،هرکدامشانیک شعر نیمائیست،اما عمیقترینششبیهیک گل سرخ خشکیده لای کتاب شعریست که سالها پیش از یار هدیه گرفتهام....
#فاطمه خرمی
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
حرام های اصلی را در پستوهای خانههایمان پنهان کردیم وحرامهای جعلی را به خورد هم دادیم وگرنه کدام گناه کبیره ای بزرگتر و کدام حرامی بالاتر از محبت کردن به کسی که ارزشش را ندارد هست؟؟؟؟
# فاطمه خرمی
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
شیر را سلطان جنگل نامیدند ،عقاب را سلطان پرندگان ...در دنیای ما هرچه درنده تر وچنگالهایت تیزتر و برنده تر،جایگاهت درچشمهابالاتر..در دنیای ما هر چه میخواهی باش فقط ساده و بی زبان نباش که هرچه بخواهند بارت میکنند ونامت را میگذارند خراحمق...
#فاطمه خرمی
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
گاهی اگر کسی دلتان را شکست، بخندید، آرام باشید و امیدوار ،چرا که شکستندل گاهی شبیه شکستن یک سد آب به سمت زمینی خشک و خالی از آب وعلفست،باشکستنش نعمات زیادی به همراه می آورد
...
#فاطمه خرمی
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
چه مظلومست سرنوشت ..تمامبار اشتباهات وتقصیراتفرزندانزمینرابه دوش میکشد ودمنمیزند،شاید روزی جایی،لحظهای یادشانبیفتدکوتاهی هایشان را وبیایند ذره ای ازاینسنگینیهارا ازدوششبردارند.کاش کمی منصفباشیم و این همه بار اشتباهاتمانرا گردن پیرمرد مهربان سرنوشت نیندازیم ،به خودمان رجوع کنیم وتقصیراتمان را خودمانبه دوش بکشیم تا شاید سنگینی اینبار کمی تادیبومحتاطمانکند برای آینده .....
#فاطمه خرمی
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
خاکی که ازآن انسان ساخته شد یک خاک از دل قسمتهای مختلف زمین بود(خاک شوره زار،زمین مزروعی وغیرمزروعی،زمینهای سخت کوهستانی ،جنگل و..)،هیچ خالص سازی هم روی آن انجام نشد با تمام ذرات خوب و بدش ساخته شد،پس میتوانیم بگوییم تمام خوبی ها وبدیهایعالمدر ذاتتکتکما انسانها وجود دارند وهیچکدامماناینحق را نداریمدیگری را به وجود یک خصلت بد در ذاتشمحکومکنیم.این خصلتهای خوب و بد درون ماهمانندآتشفشان های خاموشعملمیکنند ،تاشرایطشان مهیا نشود فعال نمی شوند.واما خالص بودن و خالص شدن هم در زمین هرچندسختست اما امکانپذیرست وبه دستانخودمانسپردهشده...
#فاطمه خرمی
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
ای کاش دل پرنده ی اسیری در قفس تنگ و تاریک آفریده نمیشد،کبوتر آزاد اهلی آفریده میشد که گاهی پروازش می دادی تا مقصد دلخواهش ،کمی نفس تازه می کرد وبعد شاد و سرزنده برمی گشت سمت خانه اش....
#فاطمه خرمی
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
سن زن ها عددی که در گوشه شناسنامه شان هک شده نیست،سن زن ها را رفتار مرد زندگیشان رقم می زند ،میزان مهر و محبتی که یک مرد به زن میدهد تعیین می کند که آن زن چند ساله باشد،
#فاطمه خرمی
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
ادامه مطلب
چشمان تو ردیف است برقافیه چه حاجت
لبریز از نگاهت ، شد معنی نجابت
بر هرصلاه و صومم ،بسم الهی توهرشب
مستم من از نگاهت هر روز تا قیامت
حامد احسان (هاتف)
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
در قنوتم رخ زیبای تو را دیدم و بس
ماه را با تو پسندیدم و بس
به نیاز آمده ام وقت نمازی دگراست
در ره عشق ، دلا، سیب تو را چیدم و بس
حامد احسان (هاتف)
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
عشق
در آغوش باران بود ومن
زیرِ بارانِ نگاهت
چتری از گل داشتم
خنده کردی بر
من و
گلهای باران خورده ام
اشک چشمم خشک شد
گلها زچشمم خشک تر.....
هاتف
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
جام در جان غزل کردم شبی
کام خودبا او عسل کردم شبی
آمده از محفل پرجنب و جوش
خسته بود و روسری افتاده دوش
گفت : بیخوابم غزل می خوانی ام؟
داری آیا مرهم بی خوابی ام؟
گفتمش:آری بیابنشین دمی
جان خود را غزل کردم همی
آنقدر نوشاندمش جام غزل
تا که شد آکنده جانش ازعسل
بسترش شدازغزل خوش رنگ و بو
جامه کندوشدپریشان موی او
نرم نرمک خواب شیرینش ربود
چشم بررویای شیرینش گشود
مستی شعرم به خوابش بردناز
او به خواب و من نگهبان همچوباز
بعداز آن شب شدغریب کوی ما
آنکه بود از روز اول آشنا
هاتف
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
سرو چمانی ز چمن پر کشید
گیوه به پای گُل خود ور کشید
جای نبودش چه کسی پر کند؟
ماه چو از ظلمت شب پرکشید
هاتف
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
من بهترین ها را برایت خواهم آورد
از میان واژه ها
دوستت دارم را
از میان گلها
خوشبو ترین
زیبا ترین
و قشنگترین شان را
یاس را
و از زمان
شب را.............
برایت خواهم آورد
تا دریک شاعرانه
شبانه ،
بسترت را با بوی گلهای یاس
عطرآگین کنم
و زیباترین واژه
دوست داشتنی
""دوستت دارم""
را درگوشت به نجوا بنشینم
تو لایق بهترین هایی
من بهترین ها برایت خواهم آورد
هاتف
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
عید فطر آمد عزیزان ، نفس را قربان کنیم
جان خویش از خود تهی ، آنرا پر از قرآن کنیم
جان و تن شد صیقلی ، در کوره ی دلدادگی
سجده ی شکری براین آتش، برآن سندان کنیم
سر به خاک بندگی سفتیم در ماه صیا م
حیف باشد بندگی تقسیم با شیطان کنیم
نفس خاک آلوده را با صبر دادیم اش جلا
تا که دل را مهبط نور خدا ایمان کنیم
آمدیم تادر بهار بخشش جرم و گناه
خویش را بر آستان عشق او مهمان کنیم
ما به دیر عاشقی رمز دعا را جسته ایم
تا در آغوش دعا اندوه دل آسان کنیم
هاتف
پیشاپیش فرارسیدن عیدفطر
بر سالکان کوی عشق مبارک باد
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
ای تن زخمی میان دشنه و فولادها
ای اسیرپنجه ظلم و ستم،بیدادها
ای حرم ها را حرم،ای زادگاه انبیا
حافظانت نیک میگویند،القدسُ لنا
قبله اول تویی جانان من
زینت شعر من و دیوان من
عشق تو در خون ما شد بارور
کار دشمن شد بسی دشوارتر
سرو خونینم به شادی خنده کن
قلب صهیون را ز غم آکنده کن
گاه وصل آمد ، ظفر نزدیک شد
دشمن دون را خطر نزدیک شد
از یمین و از یسار آمد یلان
لشکری آکنده از خرد و کلان
""اندک اندک جمع مستان میرسند""
""اندک اندک می پرستان میرسند""
صبح آدینه ، نماز جمعه و مهدی(عج)امام
صبح موعود است دشمن را پیام
هاتف
خبر آمد خبری در راه است
انشاالله بزودی زوداین پیام راخواهیم شنید:
نماز جمعه این هفته به امامت حضرت مهدی عجل الله
تعالی فرجه الشریف در قدس
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
از قَدَر تا قدر حایل تیغ بود
حق و باطل در پسِ یک میغ بود
اهل کوفه با علی بیگانه بود
آن علی که با نبی همخانه بود
آن علی که بر قضا تن داده بود
در قضا او بر رضا تن داده بود
در غزا چون شیر غرّان بود علی
دشمنان را تیغ برّان بود علی
امشب اما قاتلش را هِی نمود
اشتر دنیای خود را پی نمود
گفتش امشب این نماز آخر است
بهر دنیا این نیاز آخر است
تیغ تو فصل رهایی من است
از غمِ دنیا جدایی من است
فرق چون بشکافت شد شق القمر
عرش هم لرزید از سوءالخَبَر
فزت ربِ..از همه نامردمی
شد کلام آخر و صوت علی
ماه غمگین از نماز آخرش
مِهر غمگین از نیاز آخرش
هاتف
السلام علیک یا شهید به محراب
التماس دعا
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
هاتفم گفت که این صبح سیه
آخرین بانگ علی بود
که از ماذنه ها
صوت قران به مشام
دل و جان نوشیدم
بعد از آن شب...
همه شب قدر شد و
فصل سجاده و تسبیح و دعا.....
هاتف
التماس دعا از همه عزیزان
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
سلاممم بر استادارجمند جناب انصاری عزیز
شعربسیارزیبایی سرودید
این بداهه را هم با کسب اجازه از استاد زمانیان تقدیم میکنم
گفتم:زعشقت ای جان عاشق تر از بهارم
گفتا:زهجرت ای جان من نیز بیقرارم
گفتم:<<زخوبرویان رسم وفا بیامور>>
گفتا:نه خوبرویم لیکن بر این قرارم
گفتم: به وصف شعرت خطی نگارم اما
گفتا:زتو نیاید این کار ای نگارم
گفتم:به رسم استاد حرفی مرا بیامور
گفتا:به غمزه محمود باشد بیا کنارم
گفتم:تو خضر من باش من هاتفی پریشان
گفتا:ردیف عشقت بر قافیه نگارم
هاتف
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
کاش بودی تاکه مهمانت کنم
این غزل را نذرچشمانت کنم
شاه بیت هرغزل چشمان توست
این غزل نه دفترم قربان توست
آشنای لحظه های بی کسی
مهربان ه کشور دلواپسی
چشمهایت را نگیرازشعرمن
چشم بیمارت نیازشعرمن
نام تو تفسیر هرشعر و غزل
چشم تو تعبیر امید و امل
چشم تو شعر من و آئین من
ای به غمزه برده از من دین من
شعر هاتف ملهم از چشمان توست
سرمه اش خاک در ایوان توست
هاتف
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
دلِ من غنچه پژمرده ی یک دیدار است
بعد از آن منظر چشمم همه یک دیواراست
ماه شد عاشق شب چون دل دیوانه من
تا سحر چشم من و ماه شبم بیدار است
حامد احسان(هاتف)
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
مهربه روی ماه تو خنده زند بهارمن
جان وجهان من تویی،درشب بیقرار من
باغ گلی ریخته گر،به پای تو نسیم صبح
جان منی فدای تو ، ای مه گلعذارمن
آمدنت بهار دل ای به فدای بودنت
قدم بنه به چشم من ، ای مه ده چهارمن
نقش ازل کشیده چون به روی ماه تو قلم
عقل زکف به داده مه زصورت نگارمن
دل به غمت سپرده ام،هاتف شب نشین منم
ای به غزل ردیف من،شمع شبان تارمن
هاتف
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
من با تو عشق را
تجربه خواهم کرد
با توتا ورای..... دوست داشتن
تا انتهای شبهای نیلوفری
خواهم ماند
چشمانت را با نجواهای
شبانه به خواب خواهم سپرد
و در صبح عاشقی
چشمهای ترا با بوی
مریم های وحشی
نوازش خواهم کرد
ترا دوست
ترا دوست
ترادوست خواهم داشت...........
هاتف
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
وه چه زیبامیشوی وقتی نگاهت میکنم
جان و دل را مست آن چشم سیاهت میکنم
شه شکاری وبه تیرغمزه شاهان میکشی
خیل مجنونان عالم را سپاهت میکنم
زهره سان درآسمان عشق چشمک میزنی
ماه را گم میکنم وقتی نگاهت میکنم
شهرزادقصه گوی هرشب تنهائی ام
دل فدای غمزه های گاه گاهت میکنم
هاتفم باخون وضوکردم نمازعشق را
سجده درعشقی چنین،برروی ماهت میکنم
هاتف
موضوعات مرتبط: عاشقانه ، غزل
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
شب شور و غزل
چه شبی بود،شب شور و شب شعر و غزل
از لبت بوی شکر می آمد و طعم عسل
آمدی همچون پرستو درهوای سرد عشق
داشتی بر بال خونینت جفا و دردعشق
لانه ات گشتم خزیدی در بغل خوابت گرفت
شانه کردم زلف مشکینت چو آرامت گرفت
ازحدیث عشق گفتم تاکمی رامم شوی
آیت عشقم بخوانی راحت جانم شوی
دلبری ها میکنی با گیسوی یلدائیت
خود نپوشان این همه با امشب و فردائیت
هاتف از روز ازل چشمش به چشم مست توست
هی نگیراز وی نگاهت چون دلش پابست توست
موضوعات مرتبط: عاشقانه ، مثنوی
برچسبها: اعضای پیشین انوشا
