1- با دلم هر چه گفتگو کردم/
در سخن هاش جستجو کردم/
کار با غیرِ دلشکار نداشت.//
2-
خنده هایت صفای زندگیَ است/
نفس دلگشای زندگیَ است/
همه ی ماجرای زندگیَ است/
دوستت دارم.//
3-
دوست دارم به شعرهای خودم/
نقش زیبای چهره ات بکشم/
و قسم می دهم به اشک قلم/
که نبینی بجز به چشم کرم/
که من ای دوست! دوستت دارم.//
لطفا ادامۀ شعر را در اینجا بخوانید
#محمد_علی_رضاپور
( سروش، قالبی تازه و توانمند در سرایش پارسی و تا حدود زیادی جامع قالب های دوبیتی، رباعی و سه گانی وپلی ست میان شعر سنتی و شعر نو)
برچسبها: سروش و سه گلشن , انجمن شعروادب , قالب شعری سروش , ادبیات فارسی
ادامه مطلب
چند سروش کوتاه
1-
رنج دادی مرا به ناوکِ ناز/
رنج هایی که سالیان دراز .../
گفته ام بارها؛ بگویم باز:/
" دست من نیست؛ دوستت دارم."//
2-
چشمم آن قدر سوی ابرو نیست/
اشتیاقش به زلف و گیسو نیست/
روی او جز به عشق، نیکو نیست/
بیدلِ آن دلِ دل اندیش ام.//
لطفا ادامۀ شعرها را در ادامۀ مطلب ببینید/
#محمد_علی_رضاپور
موضوعات مرتبط: سروش ، عاشقانه
برچسبها: تازه های ادبیات , قالبهای شعر , شعرسروش , سروش و سه گلشن
ادامه مطلب
راهِ راهب، دراز و جانکاه است/
کسی از راه بهتر آگاه است؟/
– تا خدا، راه، گاه، کوتاه است/
قدر یک شاخه گل، دو لب، لبخند.//
سروش، قالبی تازه و توانمند در شعر پارسی و تا حد زیادی جامع قالب های دوبیتی، رباعی و سه گانی است. سروش، پلی است میان شعر سنتی و شعر نو.
موضوعات مرتبط: تعلیمی ، سروش ، عارفانه
برچسبها: سروش و سه گلشن , قالبهای شعرفارسی , تازه نو جدید , ادبیات معاصر
چند سروش
از محمدعلی رضاپور(مهدی)
1-
رنجشم از شما جوانان نیست/
از گروه شما و آنان نیست/
ریشه ی مشکل از بزرگان است.//
2-
تو که از عاشقت حذر کنی و/
ترکِ یک لحظه- یک نظر کنی و/
روی، سوی دلی دگر کنی و/
با دلِ دردمند، کارَت نیست.//
3-
سروشی پلکانی (از لَخت بلند به کوتاه) با عروض آزاد
در قلمروی به پهنای تمام جهان/
پادشاهیِ شما جاودران/
بزرگ- بی قرینه سلطان!/
حضرت عشق!//
(سروش، قالبی تازه و توانمند در شعر پارسی و تا حدود زیادی جامع قالب های دوبیتی و رباعی و سه گانی و
پلی ست میان شعر سنتی و نو)
موضوعات مرتبط: اجتماعی ، سروش ، عاشقانه ، عارفانه
برچسبها: سروش و سه گلشن , قالبهای شعرفارسی , تازه نو جدید , ادبیات معاصر
سروش هایی در پهنه ی بیابان حیرت
1-
دوست دارم شبِ بیابان را/
آسمانِ ستاره باران را/
ماه جان! جان ببخش این جان را/
میهمان تو ام.//
2-
روز اگر آفتاب سوزان است/
شب، لطیف و ستاره افشان است/
عاشقی، خصلت بیابان است/
عاشقش گشته ام.//
3-
تک درختی در این بیابان ای/
یا شباهنگ عشق افشان ای/
یا به جانم صفای باران ای/
هر چه هستی، طراوت جان ای/
پیش من باش!//
4-
مثل خاک کویر، بی تاب ام/
روی- تَفتیده، چشم- بی آب ام/
آی باران! بیا و دریابم!/
جز تو یارم نیست.//
(سروش، قالبی تازه و توانمند در شعر پارسی و تا حدود زیادی جامع قالب های دوبیتی و رباعی و سه گانی و پلی ست میان شعر سنتی و نو)
موضوعات مرتبط: سروش ، شخصی ، عاشقانه ، عارفانه
برچسبها: سروش و سه گلشن , انجمن شعروادب , قالب شعری سروش , ادبیات فارسی
نمونه هایی از شعر سروش
1- بومِ نقاشیِ چمن، رنگین/
واژه ها، پَر زَنان و آهنگین/
لب به لب، بوسه ها، سبک- سنگین/
حاج فیروز! مَقدمت پیروز!//
2- جلگه، پربار، پرطرفدار است/
کوهپایه، پُر از چمنزار است/
قله، تنها، غریب، بی یار است/
خوش به حالش که آسمان دارد .//
3- شیر، آهو به کام می گیرد/
جمعِ کفتار، کام می گیرد/
لاشخور، التیام می گیرد/
و مقامات جامعه، جمع اند .//
4- چون که خورشید، توی آب افتاد/
خونِ دل بر دلِ کتاب افتاد/
رستمِ کشور از رکاب افتاد/
جانِ میهن به التهاب افتاد /
می بَرَندَش به سوی حادثه ای .//
5- شعر من، کودکِ بهانه ی تو/
عاشقِ شعرِ کودکانه ی تو/
و حقیقت، همین فسانه ی تو/
باز، دلتنگِ مهرم ای مادر!//
موضوعات مرتبط: اجتماعی ، سه گلشن ، سروش ، عاشقانه ، عارفانه
برچسبها: سروش و سه گلشن , انجمن شعروادب , قالب شعری سروش , ادبیات فارسی
سروش هایی چند
1-
گرچه اموال آن چنانش نیست/
وان چنان پایه در جهانش نیست/
وز کسی نیز ارمغانش نیست/
صاحبِ گنجِ عاشقی ست دلش.//
2-
تا فرومایگان، جهانخوار ند/
تا خِرَد یاورانِ تان خوار ند/
بکشید //
3-
دوست دارم نسیم دریا را/
این هوای خوش طربزا را/
و تو را و شمیم شیدا را/
شعر شیوای من!//
4-
دوست دارم سخنسرا بشوم/
صاحب شعر باصفا بشوم/
تنگدل سوی دلگشا بشوم/
بسرایم تو را.//
5-
باز، آوازِ ناز، نغمه ی راز/
باز، دل نغمه های دلپرداز/
تازه انگار گشته عمر آغاز/
فصل وصل بهار، خرّم باد!//
6-
راز دل تا ابد، نهان نشود/
نشود چشم، امتحان نشود/
آتش عشق، بی نشان نشود/
قاصدک بر زمین نخواهد ماند.//
7-
صاعقه، چشم بر زمین می دوخت/
چشمکی زد. تمامِ جنگل سوخت/
عشق، آتش در این میان افروخت/
با دلِ کوچکی چه خواهد کرد؟//
(سروش، قالبی تازه و توانمند در شعر پارسی و تا حدود زیادی جامع قالب های دوبیتی و رباعی و سه گانی و
پلی ست میان شعر سنتی و نو)
موضوعات مرتبط: اجتماعی ، سروش ، عاشقانه ، عارفانه
برچسبها: سروش و سه گلشن , انجمن شعروادب , قالب شعری سروش , ادبیات فارسی
سه گلشنی به نام خوب است حالِ آتشیِ دل
(آغازگر:)
"در امتحانِ عشقِ تو، ماندیم نا تمام
اما هنوز هم غزلی هست مست فام"
(بدنه:)
اما هنوز هم، نَفَسم آسمانی است
چشمم بدون شُبهه، پر از مهربانی است
شب ها به ماهتابِ تو، دستم نمی رسد
اما نگو: جداییِ مان جاودانی است
من: مشتریِّ چشمکِ نازِ ستاره ات
شب های دل همیشه مقیم جوانی است
در کهکشانِ رازِ تو پیداست گم شدَه م
این چشم اشاره هات برایم نشانی است
آشوبِ خوبِ حضرت محبوب را بگو:
فهمیده ام که بینِ دو چشمش تبانی است
خورشید بر تغزّلِ خود، رشک می بَرَد
در انفجارِ دم به دمِ بی کرانی است
این گونه، شادی و غمِ مستانِ روزگار
مصداقِ بارزِ شُبَهاتِ زبانی است
مثل مدار وقف طواف تو هستم و
فرقِ فراق و وصل فقط واژگانی است
(پایانبخش:)
"خوب است حالِ آتشیِ دل به لطفِ دوست."
تعریف قالب شعری سه گلشن هم بصورت خلاصه و هم بصورت تشریحی:
بطور خلاصه: سه گلشن، قالبی ست با سه قسمت آغازگر(مقدمه)، بدنه(متن) و پایان بخش(نتیجه) در شکل های مختلف قافیه مند ویا بدون قافیه؛
بطور تشریحی: سه گلشن، قالبی ست با سه قسمت آغازگر(مقدمه)، بدنه(متن) و پایان بخش(نتیجه) در شکل های مختلف قافیه مند ویا بدون قافیه که در آن، آغازگر، یک یا چند مصراع(با طول عروض سنتی) ویا لَخت(با طول عروض نیمایی) است که می تواند با هر یک از شکل های متنوع در پذیرش قافیه و یا حتی بدون قافیه بیاید. متن، مجموعه ی چند یا چندین مصراع یا لَخت است که ترجیحا به شکل قافیه ی غزل (یعنی رعایت قافیه در لَخت اول و همه ی لَخت های دوم ابیات) می آید؛ اما سایر اشکال قافیه بندی و حتی شکل بی قافیه را نیز بر می تابد و سرانجام، قسمت پایان بخش قرار می گیرد که مانند قسمت آغازگر ممکن است از یک تا چند مصراع و یا لَخت را با انواع چینش های قافیه ای ویا بدون قافیه در بر گیرد؛ بنابراین، سه گلشن از سه قسمت آغازگر، متن و پایان بخش، تشکیل می شود و هریک از قسمت های آغازگر و پایان بخش آن، از یک یا چند مصراع و یا لَخت بصورت قافیه مند و یا بدون قافیه ساخته می شود و قسمت متن ویا به عبارتی بدنه ی این شعر از چند ویا چندین مصراع یا لَختِ ترجیحا قافیه مند و از نوع قافیه ی غزل شکل می گیرد.
موضوعات مرتبط: سه گلشن ، عارفانه
برچسبها: سروش و سه گلشن , انجمن شعروادب , قالب شعری سروش , ادبیات فارسی
هفده سروش کوتاه
1- گفتن از عشق، کار سختی نیست/
خوب گفتن، شکار سختی نیست/
فصلِ اصلیِّ عاشقی، عمل است.//
2- برگ زرد خزان، خودش را، ریخت/
با هوا و زمین و آب آمیخت/
برگِ بی بار چون تمشک نبود.//
3-“علّیَت” داشت نخ نما می گشت/
فیلسوفی پی خدا می گشت/
عارفی از عُروج بر می گشت/
حرف نابش به دل گرامی گشت:/
“نور”، مجهول نیست؛ اثبات است.//
4- پسر و مادر، آخرین دیدار/
اشک ها: شعله های آتشبار/
رفت و ماند. استخوان که شد، برگشت.//
5- تاک تا شد، به جرمِ پاکی مُرد/
ایستاد. اوفتاد. خاکی مُرد/
مردِ خاکی به دردناکی مُرد/
زنده ی جاودان، غریبِ زمان.//
6-در زباله، پیِ غذا می گشت/
تازه از اختلاس بر می گشت/
اختلافات… . //
متن کامل را در ادامه ی مطلب بخوانید
موضوعات مرتبط: سروش
برچسبها: سروش و سه گلشن , انجمن شعروادب , قالب شعری سروش , ادبیات فارسی
ادامه مطلب
سلام و احترام،
بزرگواران!
تدوین قالب های تازه ی سروش، سه گلشن، و شعر سبز (چندآهنگ)، محصول سی سال تلاش علمی و عملی اند که امیدوارم با مطالعه ی آنها و در صورت امکان، سرایش در این قالب های تازه، مددکار مان در جهت معرفی و گسترش کاربردی این قالب های شعری تازه و توانمد باشید.
نکته ی مهم، این که: سروش، سه گلشن و شعر سبز(چندآهنگ)، هیچیک قالبی تفنّنی و در حد چیدن متفاوت قافیه و … نیستند؛ بلکه هریک، بطور کارشناسی شده، دستگاه مستقل و توانمندی برای سرایش های تازه اندو احتمالا با مطالعه ی نمونه ها، این مطلب را تایید خواهید فرمود.
توضیحات و نمونه اشعاری از قالب های جدید را در همین سایت می توانید بیابید.
نمونه شعری در هریک از این قالب ها تقدیم تان می شود.
شعری در قالب سروش:
چیست گل؟ رازِ نازِ خنده ی دوست/
شعر- نقاشیِ معطّرِ اوست/
مِهرچهر و لطیف و عاطفه روست/
گل، نشانِ خداست.//
شعری در قالب سه گلشن (سه گلشن: آغازگر+ بدنه+ پایانبخش؛با حداکثر تنوع در هر بخش):
این بار هم اَدا/
یک کوفه، ادّعا/
شرمنده ام خدا!/
خوب است یا نه: این همه، ما ادعا کنیم /
ترسم که کوفه ی دگری را به پا کنیم/
خیلی پر ادعا شده ام. شرم، شرم، شرم/
کافی ست ادعا. بله، باید دعا کنیم/
حالم بد است. پر شده از آرزوی پَست /
“سرمست گشتنی”، تو بیا دست و پا کنیم/
باید تلاش کرد که جان، باوفا شود /
تا بیش تر به عاشقی اش آشنا کنیم/
ای وای! وای! وای! عجب لاف می زنیم! /
ترسم که عاقبت، گل زهرا، فدا کنیم/
ای وای! وای! وای! زبانم بریده باد! /
هرگز مباد آن که پشیزی خطا کنیم/
شاید که ناگهان…/
عاشق شوید هان!/
آماده، عاشقان!//
نمونه ای در شعر سبز یا چندآهنگ (میانه ی سپید و نیمایی ست؛ موزون تر و قافیه مند تر از سپید و چندآهنگ تر و دارای اوزان متنوع تری نسبت به نیمایی که با تغییر اوزان می تواند باعث انتقال از حسی به حس دیگر بشود.
قدیمی ترین نمونه ی شناخته شده ی آن در نزد ما، چندآهنگی ست با حدودبیست سال قدمت، به نام حسنک شعر من، سروده ی جناب حامی شریبی):
سپید بود/
و زیستنش سبز/
و پروازش سرخ/
و در هنگامِ گلگون ِ آسمانی شدن /
آن میامی تن/
آشکار/
دلشکار/
می سرود و می نواخت/
شعرهای ماندگار/
تغزلِ خوشه های پربرکت ِ تبسم/
تبسمی آفتابارانی/
آن چنان که کشتزارها/
دوباره زیستن را/
شاعرشدند.//
موضوعات مرتبط: سه گلشن ، سروش
برچسبها: قالبهای جدیدشعر , سروش و سه گلشن , شعرسبزیاچندآهنگ , نوآوریهای ادبی
(آغازگر:)
باران! بیا بشارتی از آسمان بیار!//
(بدنه:)
از دشت ها بخوان/
تا دشت ها بران/
بر دشت ها بمان/
ای پیک آسمان!/
شویَنده ی روان/
قدری در این میان/
ساقیِّ مهربان!/
جامی رسان به جان/
ای جانِ عاشقان!//
(پایانبخش:)
باران! به حالپرسیِ جان ها خوش آمدی!//
قالب شعری سه گلشن:
آغازگر + بدنه + پایانبخش؛
با حداکثر تنوع در هر بخش (و قابل کاربرد به هریک از شیوه های وزنی سنتی، نیمایی، سبز و سپید)
موضوعات مرتبط: سه گلشن ، شعر نو ، عارفانه
برچسبها: سروش و سه گلشن , انجمن شعروادب , قالب شعری سروش , ادبیات فارسی
چند هایکو(واره) با پردازشی که گاهی از قواعد اصیل هایکو،
بیرون می زند:
1- با مضمون و شیوه ی پردازش هایکو(واره) اما در قالب شعری سروش:
برکه، آرام؛ رام، بادِ خزان/
نقش ها، بی نگاهِ رهگذران/
شاعری در شبی….//
و چند هایکو(واره) ی دیگر:
2- آتش در مرز/
پیکر بر زمین/
خون بر خاک.//
3- آوازِ چکاوک/
آفتابِ لطیف/
راهِ پیشِ رو.//
4- ماهتاب/
چشمه ی روشن/
چشم های بی شکیب.//
5- بی کرانِ کویر/
تاریک-روشنِ شب/
آه! بغض های آسمان.//
6- گلگشت/
دشت شقایق/
هدیه ی بهار.//
7- آغوشِ کوهستان/
جاده ای پُر طرفدار/
آغازِ مازندران.//
8- مامَطیر، بارفروش، بابل/
سه نامِ حک شده/
به(بر) دیوار قلب من.//
9- ابرهای آمده تا زمین/
سرزمینِ بلند/
ماتِ تماشا.//
10- خورشید/
باران/
رنگین کمان.//
11- تابستانِ خیس/
بوی شالیزار/
دیارِ مهربان.//
12- فارسی، دری، تاجیکی/
اشکِ پامیر/
غربتِ وطن.//
(محمدعلی رضاپور- مهدی)
موضوعات مرتبط: اجتماعی ، اخلاقی ، بداهه ، سروش ، شعر سپید
برچسبها: هایکو , شعرنو , شعرسروش , سروش و سه گلشن
«بهار می وزد از سمت ماجراهایش
قسم به چشم بهارآورِ دلارایش»
شکوه دشتِ تماشا و عطر موجِ بهار
شکوفه های شکوفا، هزار بار خُمار
دوباره، چلچله ها آشیانه می سازند
به شاخه ـ شاخه ی آن چلچراغِ مِهر نثار
جوانه های دل افشان، دخیل می بندند
بر آسمانِ تماشا شکارِ شیرین کار.
«بر این زمین عطش پوش، عشق می جوشد
نگاهِ عاطفه، مدهوش، عشق می نوشد»
می آید عشقِ دلِ عاشقانِ خوش پیمان
می آید آن که دل از عشق می بَرَد آسان
می آید آینه ی صیقلی تر از خورشید
می آید آن مه تابان، یگانه ی دوران
می آید آن که همه عمر گفته ای که: بیا
غزل بپاش به پایش، به اشک برق افشان.
«بهار ساقیِ دشتِ خمار، نزدیک است
شکوفه دادن این انتظار، نزدیک است
تمامِ عاطفه ها! دل بر آسمان مانید
بهار، یار وفا آشکار، نزدیک است.»
موضوعات مرتبط: سه گلشن ، عاشقانه ، عارفانه ، مذهبی
برچسبها: ولی عصر , جمعه های انتظار , حضرت مهدی حجت , سروش و سه گلشن
نمونه شعری در قالب جدید سه گلشن
"شعر، زیباترین تریبون است؛ حرف هایی بلند می طلبد/
تا تَسَلّا و مرهمی بشود، شاعری دردمند می طلبد//"
مشکلاتِ زیادِ ما کم نیست. شاعر از زلف یار می گوید/
بچه های طلاق، بد یُمن اند؛ شعرِ بوس و کنار می گوید/
پدری، مدتی ست بی کار است؛ غم گرفتار و تلخ گفتار است/
همسرش باردار و بیمار است؛ از غمِ انتظار می گوید/
دست های لطیفِ بیوه زنی مثل دستانِ پیرمردان شد/
چشمِ پاکِ همیشه پُر شرمش، از غمی بُردبار می گوید/
چار راهِ رفاه، پشت چراغ، دختران، گل حراج کردَه ند و /
گلِ بی عطرِ کاغذی، چیزی، از بدِ روزگار می گوید/
فاصله بین ملت و دولت، راهِ این جلگه است تا قله/
شاعرِ بی غمِ تغزّلباز، باز وصف بهار می گوید/
"شاعران در شبِ ملایمِ شعر فقط از شوق و آرزو گفتند/
عده ای از دو چشم دلبرشان، جمعی از حلقه های مو گفتند/
باز هم دخترانِ گل در دست .... باز هم مردمانِ پایین دست ... ./
باز هم شاعران در این بُن بست، غزل از مهرِ ماهرو گفتند . //"
موضوعات مرتبط: اجتماعی ، اخلاقی ، انتقادی ، سه گلشن ، ملی
برچسبها: سه گلشن , سروش و سه گلشن , قالبهای شعری , شعراجتماعی
(آغازین:)
ایرانِ این زمانه و یک چیزِ رایگان؟!
_ ژن های خوبِ غالبِ هر میز رایگان
(بدنه:)
هر روز، سخت تر شده از قبل، سخت تر بعضی تبر ترند و بقیه، درخت تر
بعضی تبر ترند و بقیه، درخت تر هر روز، سخت تر شده از قبل، سخت تر
کوپایه ی معاش در این خطه، قله است نزدیک، دور و دورتر و گام سخت تر
کارِ تمام وقت چه آورد؟ جز که کرد ابریشمِ امیدِ مرا پاره بخت تر
تنظیم اقتصادی هر خانواده ای با هر حساب، نظم گریز و شلخت تر
آن کس که پول و پارتی و پشتوانه داشت تاجِ خیال راحتی اش باز، تخت تر
مسؤول تازه، اهل سؤال و جواب نیست شاید بله به باغِ "شکوفا درخت تر"
فرهنگ سبز بودن و ماندن؟ دلت خوش است؟ وقتی که نیست ریشه ی خشک درخت، تر
این بچه، سوخته دلِ بابای خویش را از بس به تن نموده "یتیمانه رخت تر"
رخت و لباسِ مردمِ پایین؟ چه گویمت؟ وقتی کفن به تن برسانند، رخت تر
کم مو – که ملت اند – همه، نیمه طاس و طاس زلفِ بلندِ لشکرِ امّید، لَخت تر
(پایانبخش:)
مردم، غریبه در وطنِ خود؟ چرا که نه؟ آتش رسانِ روح و تنِ خود؟ چرا که نه؟
یک قبرِ رایگان نشده حقِّ مردمان هر کس بیاورد کفنِ خود؟ چرا که نه؟
(قالب شعری سه گلشن، به ترتیب از سه بخش آغازین، بدنه و پایانبخش تشکیل می شود و دارای حداکثر تنوع در شکل های قابل گنجایش در این سه بخش کلی است.)
موضوعات مرتبط: اجتماعی ، انتقادی ، سه گلشن
برچسبها: سروش و سه گلشن , قالبهای شعرفارسی , معاصرنوجدیدتازه , انجمن ادبی
(قالب شعری سه گلشن: آغازگر+ بدنه+ پایانبخش؛
هربخش با حداکثر تنوع در امتداد و قافیه)
سلام، امام دل بی قرار، حضرت عشق!
سلامی از دلِ چشم انتظار، حضرت عشق!
طنینِ پرچمِ عشقت، بهشت آواز است
و نازِ نامِ تو ای عشق! عاشقی ساز است
دلم زمینه ی پرواز تا دلِ پردیس
و با ترانه ی فُطرُس، عجیب همراز است
و دیشب عاشق مجنون، مقیم میکده شد
به روی عاشق مجنون، همیشه در، باز است
حسین اگرچه پیمبر نبود، معجزه داشت
نه این که معجزه بلکه خدای اعجاز است
چقدر دل که به نام حسین، زنده شدَه ند
همیشه نازِ نسیمش ترانه پرداز است
سلام، نور خدا، بهترین تغزّل سرخ!
گلاب رازِ دلاواز نغمه ی گل سرخ!
سلام، رنگ خدا، حضرت حسین! سلام
سلام، دلبرِ زیبای هر تأمّل سرخ!
برچسبها: شعردرباره امام حسین , شعرمحرم , شعرعاشورا , شعرآیینی
موج غم، هی به صخره می کوبد/
باد بر گوش درّه می کوبد/
درد، دردِ دوباره می کوبد/
بر نَفَس های پاره می کوبد/
تپش دل، زمان دوری دوست.//
(نکته ی عروضی:
همین طور که می بینیم، در بحر خفیف، وزن سروش،
فَعَلاتن و فاعلاتن در اول مصراع و لَخت، قابل تبدیل دو طرفه به یکدیگرند)
موضوعات مرتبط: تعلیمی ، سروش ، عاشقانه ، عارفانه
برچسبها: قالب شعری سروش , سروش و سه گلشن , قالب شعری جدید , ادبیات معاصر
سروش نخست
لحظه ای ماند و تا همیشه گذشت
دل به تاراج بُرد و بازنگشت
درد شد سرگذشت
نگُذشت
عشق، سلطانِ عالمِ درد است .
سروش دوم
غزلی بود و در زمین می گشت
درپیِ بیتِ بی قرین می گشت
گشت و می گشت و این چنین می گشت
آسمانی که گشت، فهمیدیم.
سروش سوم
زنگ ناقوس و جلوه ی فانوس
بندری همنشینِ اقیانوس
کشتیِ دل به سینه اش مأنوس
نیست رؤیا؟! چقدر رؤیایی ست!
سروش چهارم
در زباله، پیِ غذا می گشت/
تازه از اختلاس بر می گشت/
اختلافات... . //
سروش پنجم
روز، شب شد. دوباره شب آمد/
خام ماندیم و صد لقب آمد /
آخرش جان ما به لب آمد/
خام تا خاک ... . //
تفاوت های سروش با سه گانی(پریسکه و هایکوواره)
توضیحات را در ادامه ی مطلب بخوانید
موضوعات مرتبط: اجتماعی ، اخلاقی ، سروش ، عاشقانه ، عارفانه
برچسبها: قالب شعری سروش , سروش و سه گلشن , قالب شعری جدید , ادبیات معاصر
ادامه مطلب
سروشی
به نام شعر بی واژه
(لطفا بر روی شعر، کلیک نمایید!)
شعرِ بی واژه، برترین شعر است/
برترین- معتبرترین شعر است/
این هنر، پر اثرترین شعر است/
شاخه هایش عشق.//
موضوعات مرتبط: سروش ، عاشقانه ، عارفانه
برچسبها: قالب شعری سروش , سروش و سه گلشن , قالب شعری جدید , ادبیات معاصر
راز دل تا ابد، نهان نشود/
نشود چشم، امتحان نشود/
آتش عشق، بی نشان نشود/
قاصدک بر زمین نخواهد ماند.//
قالب شعری سروش، دارای این ویژگی هاست(البته ممکن است در بعضی سروش ها، برخی از این موارد حذف شوند):
شرح کامل متن را در ادامه ی مطلب دنبال کنید
موضوعات مرتبط: سروش ، عاشقانه ، عارفانه
برچسبها: سروش و سه گلشن , انجمن شعروادب , قالب شعری سروش , معاصرنوجدیدتازه
ادامه مطلب
شیر، گیرِ کمین نمی مانَد/
دست در آستین نمی مانَد/
کاشغر، اهل چین نمی مانَد/
تا ابد، این چنین نمی مانَد/
عاقبت، مال ماست.//
قالب شعری سروش، دارای این ویژگی هاست(البته ممکن است در بعضی سروش ها، برخی از این موارد حذف شوند):
شرح کامل متن را در ادامه ی مطلب دنبال کنید
موضوعات مرتبط: اجتماعی ، حماسی ، سروش
برچسبها: سروش و سه گلشن , قالبهای شعرفارسی , معاصرنوجدیدتازه , ادبیات معاصر
ادامه مطلب
سروش نخست
ماه در کوهسار، زیباتر/
بادِ نرمِ بهار، زیباتر/
یار، چشم انتظار، زیباتر/
دل من، بی قرار، زیباتر/
در شبِ عشق.//
سروش دوم
هر سری سرسپرده ی چیزی ست/
بسته بر حلقه ی دلاویزی ست/
مرغکِ شاخسارِ گلریزی ست/
من تو را دارم.//
سروش سوم
هرچه که هست و جزئی از هستی ست/
همزمان، شعرِ عقل و سرمستی ست/
همه ی هستی اهل همدستی ست/
رازها واحدند و گوناگون.//
سروش چهارم
کِرم، پروانه می شود روزی/
غوره، فتّانه می شود روزی/
این زمین، خانه می شود روزی/
خوار نشمار.//
سروش پنجم
به سرودِ سروش، گوش کنید/
عشق را همنوای هوش کنید/
رازِ این جُنب و جوش، نوش کنید/
نرم و خندان و خوش، خروش کنید/
مثل سروش.//
قالب شعری سروش در شکل ترجیحی، اصیل و خاص خود، دارای این ویژگی هاست:
1- مربوط به هر دو شیوه ی شعر سنتی و نو
2-دارای از دو تا پنج مصراع(سنتی) یا لَخت(نیمایی)
3- بر وزن فاعلاتن مفاعلن فعلات، نیم وزن های مشابه ویا انشعابات مرتبط نیمایی آنها
4-بدون قافیه مندی مصرع آخر در کنار قافیه مندی همه ویا بیش تر مصرع های دیگر
5-دارای قافیه ی درونی علاوه بر قافیه ی بیرونی
6- دارای پایانِ لفظیِ بسته
7- دارای پایانِ معناییِ باز
8- دارای تنوع پردازیِ در مسیرِ یگانگیِ شعر
9- دارای پایان کوبشی
10- پذیرنده ی انواع موضوعات و بسیاری از شیوه های پردازش و زاویه های دید.
موضوعات مرتبط: اجتماعی ، تعلیمی ، سروش
برچسبها: قالب شعری سروش , سروش و سه گلشن , معاصرنوجدیدتازه , شعرامروز
سروش هایی اجتماعی
سیکل را نگذرانده، دکتر شد/
ناظرِ فنّیِ رِآکتور شد/
بعد از آن هم که دیکتاتور شد/
و ترقّی کرد.//
نردبان ترقّی آوردند/
نردبان؟ - پلّه برقی آوردند/
هر چه غربیّ و شرقی آوردند/
در احزاب.//
آن سرِ نردبانِ جمهوری/
قله ی لامَکانِ جمهوری/
جانِ جمهوری/
پایه، پیدا نیست.//
موضوعات مرتبط: اجتماعی ، انتقادی ، سروش
برچسبها: شعرسروش , سروش و سه گلشن , شعراجتماعی شعرجامعه , انجمن شعر و ادب
اشعاری در قالب شعری سروش
عمر، مانند ابر می گذرد/
بی مدارا و صبر می گذرد/
کسی از روی قبر می گذرد/
باز در فکر بازی فردا ست.//
راهِ راهب، دراز و جانکاه است/
کسی از راه بهتر آگاه است؟/
- تا خدا، راه، گاه، کوتاه است/
قدر یک شاخه گل، دو لب، لبخند.//
روزگاری که چرخِ دوّار است/
بر سرِ نیک و زشت، هشیار است/
دادآر است و یارِ دادار است/
یعنی آیینه دارِ کردار است/
و گواه.//
نیکی ات را زلال کن قدری/
حال دل، بی ملال کن قدری/
حال کن قدری/
شادمان باش!//
موضوعات مرتبط: تعلیمی ، سروش
برچسبها: شعرسروش , قالب شعری سروش , سروش و سه گلشن , انجمن شعر و ادب
سه گلشنی به نام سهمیه در دست
"رسید سهمیه در دست و، دست داد به ما /
به دستِ سهمیه، درد است و، دست داد به ما"
و هیچگاه شبیهِ شهیدِ خویش نبود/
شبیهِ عاطفه ی سرخِ عاشقیش نبود/
چه نسبتی به شهیدش ...؟ درست یادم نیست/
ولی بدون شک این جایگه به ریش نبود/
و ماجرای مدیریّتِ "برازنده" /
از این که نسبَتَکی داشت، هیچ بیش نبود/
"گذاشت بر سرِ نامِ شهید، میزش را/
و چید مایه و سرمایه ی عزیزش را/
به نقدِ همچو من این میز ناتمیز مباد!//"
موضوعات مرتبط: اجتماعی ، انتقادی ، سه گلشن
برچسبها: سروش و سه گلشن , شعراجتماعی , طنزتلخ , معاصرنوجدیدتازه
سروش دو قسمتی
دستت آماده کن!/
"دل گِرو در کِرِشمه های تمشک!"//
سروش سه قسمتی
دل گدازنده، دلنواز آمد/
باز با ناز و سرفراز آمد/
کاشکی داشتم دلی، دلکی .//
سروش چهار قسمتی
آفتاب غروب و کشتی و آب/
موج بی تاب و التهاب و شتاب/
آی دریا! بیا مرا دریاب /
مثل ماهی به ساحل افتادم(افتادَه م) .//
سروش پنج قسمتی
مِه چه زیبا نِشَست بر تنِ دشت/
ناز و نرم از کنار دشت گذشت/
خاطرات تو در دلم آمد/
نازتازان و بی گذشت گذشت/
باز، گلگشت، نوعروس، خیال
(خوانش دیگر: باز، گلگشتِ نوعروسِ خیال .)//
موضوعات مرتبط: تعلیمی ، سروش
برچسبها: شعرسروش , قالب شعری سروش , سروش و سه گلشن , قالبهای شعری
و عشق با وزشِ نام او تولّد یافت
چو مهر مست که از جام او تولّد یافت
و آسمان به زمین آمد و دلارا شد و
نور و نور و سپس نور، جلوه آرا شد
فرا شَکیب رُخی، چشم های مِی نَفَسی
حلال گشتنِ می، التزامِ فتوا شد
چو نیست غیرِ علی همنشینِ حُسنِ نبی به
امرِ ایزدیِ دوست، دوست، مولا شد
و دل هنوز به یک جرعه نامِ دوست، خمار
کنار جام دگر، باز هم هویدا شد
دلی تمامِ خودش را به پای ساغر ریخت و
پیشِ گمشده ی خویش، باز پیدا شد
و واژه ای ز بلندای جلوه، نازل شد و
در تمامیِ هستی، علی، معما شد
عجیب نیست اگر نیست کار، دستِ شکیب به
هر دلی که نظر کرد ، ناشکیبا شد
چقدر شیوه ی نازش قشنگ و شیوا بود! که
چشم عاشق شیدا، دوباره شیدا شد
گرفته بود دلم؛ هیچ مِی نمی نوشید به
عشق ساقی کوثر، ولی طربزا شد
و مثل عاطفه، بر چشم عشق، بوسه زدم از
آن زمان لبِ شعرم "عسل مصفّا" شد
مرا نِشَسته نبین در سکوتِ ژرفِ نگاه
سپاهِ دورِ دو چشمش ببین چه غوغا شد
ز سر، گذشت دگر آب و، آب، آتش گشت و
سرگذشتِ دلم دستِ چشمِ زیبا شد
علی ست مثل علی؛ نه خداست؛ نه بشر است
علی ست مثل محمد؛ ز دیگران، دگر است
علی ست هستیِ مستی. علی ست مستیِ ناب و
دل همیشه به عشقش ز عشق، عشق تر است
موضوعات مرتبط: حماسی ، سه گلشن ، سروش ، مذهبی
برچسبها: سه گلشن , سروش و سه گلشن , قالبهای شعری , شعرآیینی
